من یک دختر محجبه ام…
شاد و پرنشاط، سرزنده و پرکار…
قرآن و نهج البلاغه اگر می خوانم، رمان و حافظ هم می خوانم.
عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم، یک عالمه شعر حماسی از شاهنامه را هم دوست دارم.
پای سجاده ام گریه اگر میکنم، خنده هایم بین دوستانم هم تماشایی است.
من یک عالمه دوست و رفیق دارم.
تابستان ها اگر اردوی جهادی میروم، اردو های تفریحی ام نیز هر هفته پا برجاست…
ما اگر سخنرانی میرویم، پارک رفتنمان هم سرجایش است…
مسجد اگر پاتوق ماست، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست…
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم، هنوز خورشید نزده از مسجد تا خانه پیاده قدم میزنیم.
دعای عهدمان را اگر می خوانیم، همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و شادی صبحانه مان میشود…غذا با طعم دعا.
ما اگر چادر سر میکنیم، نقاش هم هستیم، خطمان هم خوب است…
حرف های دخترانه مان سرجایش
شوخی های دوستانه مان را هم میکنیم
نمایشگاه و سینما هم میرویم
عکس های یادگاری هم میگیریم
کی گفته ما چادری ها……….!!!!!!
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم…
دنیای من و این رفیقان با خدایم
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن نیستند،
همین هایی که حیاشان را نفروختند…
خوشبخت نبود، هر کس ما را ندید…
آخرین نظرات